خاطرات جالب رهبر انقلاب درباره استفاده از زبان مورس در زندان ساواک!
حرف زدن در داخل سلول چنان که گفتم ممنوع بود چه رسد به حرف زدن با زندانیان سایر سلولها این کاری خطرناک بود چون از نظر ماموران اوضاع بازجویی و کسب اطلاعات را به هم میریخت بویژه اگر بازداشتی ها متهمان یک پرونده بودند. با این همه حساسیت مورس ابزاری برای گفت و شنود میان زندانیان بود.
میان من و سلول شهید رجایی بک سلول فاصله بود. من با سلول مجاور به وسیله مورس حرف میزدم ، پیام به سلول رجایی میرفت و پاسخ آن بر میگشت. زبان مورس را در این زندان آموختم داستان از اینجا شروع شد که دیدم از سلول همسایه ام ضرباتی به دیوار میخورد و من معنای آن را نمیفهمیدم. فهمیدم که او از این ضربات مقصودی دارد. یک روز داشتم با نگاه دیوار های سلول را با دقت نگاه میکردم. این هم کاری است که معمولا زندانیان میکنند. تا خود را با چیز تازه ای سرگرم کنند. از جمله چیزهایی که بر دیوار خواندم ، یادگارها و شوخی ها و لطیفه های زندانیان بود. همینطور که به دیواری در کنار در سلول که به زحمت نور به آن میرسید ، خیره شده بودم ، جدولی از حروف و علامات رمزی به چشم خورد. کم کم با زبان جدول آشنا شدم و دیدم که اینها رمزهای مورس است. لذا شروع به آموختن مورس کردم و رفته رفته مفهوم ضربات همسایه را که بر دیوار میزد ، دریافتم. سپس یک بار هم کوشیدم حتی با کندی هم که شده پاسخش را بدهم. همسایه پاسخم را فهمید و خیلی خوشحال شد. گفت و گوی متقابل میان من و او آغاز شد. او با سرعت و مهارت با من حرف میزد و من با درنگ و کندی پاسخ میدادم. او میکوشید به من کمک کند. همینکه یکی دو حرف کلمه ای را میشنید ، اشاره میکرد که کلمه را فهمیده و به بقیه ی حروف نیازی نیست. بتدریج در زمینه گفت و شنود با مورس ماهرتر شدم. تا جایی که وقتی مورس میزدم ، کسی که با من در سلول بود ، متوجه نمیشد ، که من چه کاری میکنم. به دیوار تکیه میدادم سرم را به دیوار میچسباندم دستم را کنار سر میگذاشتم و سپس با انگشت به دیوار ضربه میکوبیدم و در عین حال به حالتی عادی با هم سلولی خودم نیز حرف میزدم بدون آنکه متوجه شود من با همسایه زندانی خود نیز گفت و گوی مورسی دارم!
منبع:
کتاب خون دلی که لعل شد ص243 (خاطرات رهبر انقلاب)
فرم در حال بارگذاری ...
امام هادی(ع): اگر علما شما به سوی قائم دعوت نمیکردند و از دین او دفاع نمیکردند ، همه شما مرتد میشدید!
قال امام الهادی(ع):
لولا من یبقی بعد غیبت قائئمکم(عج) من العلما الداعین الیه و الدالین علیه والذابین عن دینه بحجج الله، والمنقذین لضعفاء عبادالله من شباک ابلیس و مردته و من فخاخ النواصب لما بقی احد الا ارتد عن دین الله
امام هادی(ع) فرمودند:
اگر نبود دانشمندانی که بعد از غیبت قائم شما را به سوی او دعوت میکنند ، و به سوی او رهنمون میشوند ، و از دین او دفاع میکنند ، و بندگان ناتوان را از دام های شیطان و پیروان شیطان و نواصب اهل بیت نجات میدهند ، احدی باقی نمیماند ، جز اینکه از دین خدا مرتد ، میشدند.
یوم خلاص حدیث 298 ص 210
طبرسی ، احتجاج جلد2ص455
فرم در حال بارگذاری ...
خدمات آمریکا به جریان مقاومت / وَمَکَروا وَمَکَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ
نگران ترامپ نیستیم، جورج بوش عراق را تحویل ما داد ، اوباما سوریه را، بایدن یمن را و ترامپ فلسطین اشغالی را ان شاء الله
وَمَکَروا وَمَکَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ
ترجمه:
و (یهود و دشمنان مسیح، برای نابودی او و آیینش،) نقشه کشیدند؛ و خداوند (بر حفظ او و آیینش،) چارهجویی کرد؛ و خداوند، بهترین چارهجویان است.
رهبر معظم انقلاب:
دشمن میخواست کشور را متلاطم کند، میخواست آرامش و ثبات و استقرار را از ملت ایران بگیرد؛ درست بعکس، خدای متعال در مقابل کید دشمنان آنچنان تقدیری کرد که «و مکروا و مکر اللّه و اللّه خیر الماکرین».(1) ملت به برکت دفاع مقدس، از آنجائی که بود، جلوتر رفت؛ آمادگیاش بیشتر شد. این توطئهی دشمنان مستکبر و گرگهای آدمیخوار هم در مقابل ملت ایران اثری نکرد.
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=21279
رهبر معظم انقلاب:
یکى از شگردهاى الهى[این] است که پیغمبر را در قلب شهرهاى بزرگ و متمکّن و متمدّن مبعوث نکرد، در زیر سایهى قدرتهاى جبّار و ستمگر و مسلّط مبعوث نکرد. شاید اگر این رسالت مثلاً در تیسفون یا در هر گوشهى کشور ساسانى به وجود مىآمد یا در امپراتورى روم، اصلاً نمیگذاشتند که این نهال در زمین ریشه بدواند، او را قلعوقمع میکردند. خداى متعال این شجرهى طیّبه را در جایى غَرس کرد که این فرصت را پیدا کند که ریشه بدواند و آن وقتى قدرتهاى بزرگ بفهمند چه شده و چه اتّفاقى افتاده که دیگر قادر به قلعوقمع این شجرهى طیّبه نباشند؛ این حقیقتاً یکى از آن مکرهاى الهى است که «وَ مَکَروا وَ مَکَرَ الله»(1) و «اِنَّهُم یَکیدونَ کَیدًا × وَاَکـیدُ کَیدًا»؛ این یک شگرد الهى است. وضع حجاز در آن روزگار طورى بود که یک حکومت مستقل و متمرکز مثل حکومتهاى معمولى دنیا نداشت؛ یک حکومت قبایلى بود، حاکمیّت دست قبایل بود، قدرت تقسیم شده بود؛ آنچنان نبود که یک دستگاه مرتّب و منظّمى وجود داشته باشد و بتوانند هر کارى را فوراً انجام بدهند.
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=53842
فرم در حال بارگذاری ...
امام حسین(ع) در اوج مصیبت ها: خداوندا همه این سختی ها بر من آسان است ، چون همه در مقابل چشمان توست!
امام حسین(ع) هنگام شهادت فرزنش فرمود:
هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّهِ
یعنی: پروردگارا هر چه بر سر من میاید در برابر چشمان توست
از این رو (همگی) بر من آسان است. سپس ادامه دادند ، رب إِن تَکُ حَبَستَ عَنَّا النَّصرَ مِنَ السَّماءِ، فَاجعَل ذلِکَ لِما هُوَ خَیرٌ، وَانتَقِم لَنَا مِن هَؤُلاءِ الظّالِمینَ ، یعنی: پروردگارا اگر یاریِ آسمانی ات را از ما دریغ داشتی پس آن نصر و یاری را برای کسی (مهدی) که از ما بهتر است قرار ده و انتقام ما را از این ستمکاران بگیر.
منبع: الأرشاد ج2 ص16
فرم در حال بارگذاری ...
پیامی از حلقوم بریده امام حسین(ع) به همه عاشقان حضرت: هرگاه آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید و هرگاه داستان غربت غریبی یا شهادت شهیدی را شنیدید، بر من بگریید!
بعد از ظهر یازدهم محرم بود ، زنان از سپاه ابن سعد درخواست کردند که آنها را از کنار قتلگاه عبور دهند تا بار دیگر با اجساد شهدای خود وداع کنند. وقتی که چشم زینب (ع) به بدن برادر افتاد فریاد زد: ای محمد(ص) درود فرشتگان آسمان بر تو باد ، این حسین است که بر خاک افتاده و به خون آغشته شده است. این حسین توست که بدنش در بیابان افتاده و قطعه قطعه شده است. و سرش از قفا بریده شده است ، و لباسهایش به یغما رفته است. و دخترانت اسیر شده اند ، و بر بدن فرزندان کشته ات باد صبا می وزد. (از این گفتار هر دوست و دشمنی گریست) گریه و ندبه در آن حال بسیار شد. سپس آن بانو بدن برادر را رو به آسمان بلند کرد و گفت: الهی تقبل منا هذا القربان، (معبودا از ما این قربانی را بپذیر) و بعد … همینکه سکینه به کنار بدن مطهر اباعبدالله رسید گردن به گردن مطهر ولی الله نهاد ، بعد از آن خود فرمود که شنیدم از حنجره مبارک (حضرت اباعبدالله الحسین ع) این ندا آمد:
شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ ماءَ عَذْبٍ فَاذْکرُونِی
أَوْ سَمِعْتُمْ بِغَرِیبٍ أَوْ شَهِیدٍ فَانْدُبُونِی
ترجمه: ای پیروان من! هرگاه آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید و هرگاه داستان غربت غریبی یا شهادت شهیدی را شنیدید، بر من بگریید.
پس هر چه کردند نتوانستند او را از بدن پدر جدا سازند تا این که گروهی جمع شده به زور او را از جسد مطهر امام(ع) جدا ساختند.
منبع: کفعمی، المصباح، 1405ق، ص741
کتاب یاران شیدای حسین ابن علی(ع) ص353
فرم در حال بارگذاری ...